طبیعت سر سبز روستای چشمه پهن

طبیعت سر سبز روستای چشمه پهن

طبیعت سر سبز روستای چشمه پهن

طبیعت سر سبز روستای چشمه پهن

قلعه گلاب

قلعه گلاب یکی از آثار تاریخی استان خوزستان است که در روستای چم بوستان از توابع بخش زیدون شهرستان بهبهان در ساحل جنوبی رودخانه زهره قرار دارد.

این قلعه از آثار دوره ساسانی در استان خوزستان می‌باشد که در دوره اسلامی نیز مورد استفاده بوده است. به گفته ابن بلخی، این قلعه در قرن ششم هجری قمری (سال 510)، در اختیار امیر فرامرز بن هداب بوده و در قرن نهم هجری قمری (سال 824)، مرکز حکومت امیر شیخ لیراوی بوده است.

راه قلعه گلاب از گوشه شمالی کوه آغاز شده که با پیچ‌های زیاد و شیب تندی در جهت شمال غربی و جنوب غربی امتداد می‌یابد.

این قلعه به جهت موقعیت استراتژیک و نظامی و دارا بودن امکانات خدادادی مانند چشمه و رودخانه و مسیر دسترسی بسیار سخت، در شهر ارجان کم‌نظیر و حتی بی‌نظیر است.
روبروی قلعه گلاب قلعه دیگری به نام گل (یا دختر) وجود دارد.

قلعه-گلاب4(1)

قلعه-گلاب9

قلعه-گلاب10

قلعه-گلاب12

قلعه-گلاب13

قلعه-گلاب14

قلعه-گلاب16

قلعه-گلاب17

دشت سوسن

دشت سوسن یکی از جاذبه‌های طبیعی استان خوزستان است که در 35 کیلومتری شمال غربی شهرستان ایذه قرار دارد.

دشت سوسن یکی از گذرگاه‌های رودخانه خروشان کارون است و توسط این رود به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می‌شود. در واقع عبور رود کارون از میان دشت سوسن، موجب پیدایش اراضی حاصلخیز در این ناحیه شده است. این دشت از ماه بهمن تا خرداد، طبیعت بسیار زیبایی می‌یابد به طوری که در این ایام افراد بسیاری به این منطقه مراجعه می‌نمایند تا از زیبایی چشم‌نواز آن بهره ببرند.

دشت سوسن علاوه بر طبیعت بسیار زیبا، دارای غنای بسیار بالای آثار تاریخی همچون تپه‌های باستانی، پل و بَرد گوری‌ها (سنگ‌ مزار به شکل شیرهای سنگی که به عنوان نمادی از شجاعت و دلیری شخص متوفی بر روی مزارها نصب می‌شده است) می‌باشد. وجود دو عامل زمین‌های حاصلخیز و راه‌های ارتباطی با دیگر نقاط در گذشته، عامل مهمی در پیدایش آثار و اماکن متعدد در این ناحیه بوده است که اکنون در جای جای بخش سوسن* دیده می‌شود. یکی از این راه‌ها که اصفهان و فلات مرکزی ایران را به شوش و بین‌النهرین متصل می‌کرده، راه دز- پارت است که در هر 5 فرسنگ آن، قلعه‌هایی ساخته شده که به نظر می‌رسد برای رفاه کاروانیان در طول مسیر ساخته شده و هنوز آثار آن‌ها موجود است. این راه از اصفهان به دهدز و با گذر از پل شالو، به دو شاخه شده که یکی به ایذه منتهی می‌شود و دیگری در امتداد رود کارون ادامه یافته است. در این منطقه هنری لایارد، در دو طرف رود نشانه‌هایی از یک جاده سنگفرش قدیمی دیده و می‌گوید: «بدون شک به همان جاده‌ای که در دره شوش دیده بود، ارتباط پیدا می‌کرده است. این جاده معروف به اتابکی بوده ولی بایستی خیلی پیش از اتابکان احداث شده باشد. احتمالاً ویرانه‌های این جاده، بقایا و آثار یک شاهراه بزرگ قدیمی است که از زمان داریوش احداث شده و دره شوش را به پرسپولیس مربوط می‌ساخته است».

دشت-سوسن15
شیرهای سنگی در دشت سوسن خوزستان

برای رسیدن به این منطقه زیبا، پس از عبور از جاده خروجی ایذه به سمت شمال و گذشتن از پیان و تاکوتر، به یک دوراهی می‌رسید که سمت راست به سمت سوسن و سمت چپ شما را به سمت منطقه گلزار و بارگاه امامزاده سلطان ابراهیم در جوار دریاچه سد شهید عباسپور (سد کارون یک) می‌رساند. با رهسپار شدن به سمت سوسن، از روستای کَشگِلی (یا به گفته محلی‌ها کفش گلی) عبور کرده و پس از طی 5 کیلومتر، به دوراهی دیگری می‌رسید که هریک شما را به طرفین دشت سوسن راهنمایی می‌کند. جهت اتراق و کمپینگ در این محل مکان‌هایی وجود دارد که برای این منظور مناسب است و از طرفی برای مردم محلی و زمین‌های کشاورزی مزاحمتی ایجاد نمی‌کند. در روستاهای دشت سوسن فروشگاه یا مغازه وجود ندارد اما با وجود آب چشمه که از طریق لوله‌کشی به روستاها آورده شده، مشکلی برای تأمین آب وجود ندارد.
مردم این منطقه علاوه بر دامپروری، به کشت برنج و دیگر محصولات کشاورزی اشتغال دارند.

*سوسن یکی از بخش‌های شهرستان ایذه است که از دو دهستان سوسن شرقی (با مرکزیت جنگه) و سوسن غربی (با مرکزیت ترشک) تشکیل شده است. بخش سوسن در منتهی‌الیه شرقی استان خوزستان و در مجاورت استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است.

دشت-سوسن8

دشت-سوسن11

دشت-سوسن12

دشت-سوسن13

دشت-سوسن14

دشت-سوسن16

سنگ‌ نگاره کول فرح

سنگ‌ نگاره کول فرح یکی از آثار تاریخی استان خوزستان است که در منطقه‌ای به نام تنگ* کول فرح در 7 کیلومتری شمال شرقی ایذه قرار دارد.

سنگ‌ نگاره کول فرح شامل 6 نقش برجسته است که به دوران عیلامیان (ایلام کهن) تعلق دارد و با توجه به تصاویری که در این سنگ‌نگاره نقش بسته و بقایایی همچون گورها، کانال آب، ساختمان‌ها و مناطق دیده‌بانی که از محل زندگی مردمان آن روزگار در میان کوه‌ها باقی مانده، می‌توان گفت که این محل پرستشگاه نارسینا (یکی از خدایان ایلامی) بوده است.

سنگ-نگاره-کول-فرح10

نقوش موجود در سنگ‌ نگاره‌های کول فرح بدین شرح می‌باشند:

* نقش برجسته شماره یک: نخستین نقش برجسته که در ارتفاع 6 متری از دامنه کوه قرار دارد، یک صفحه به ابعاد 1×1.70 متر می‌باشد. در این تصویر یکی از حاکمان مستقل آیاپیر (نام قدیم منطقه ایذه) به نام هانی که همزمان با شوتروک نهونته دوم پادشاه عیلام در سال 2700 پیش از میلاد بوده، در حال قربانی کردن نشان داده شده است. در این تصویر شاه کلاه گردی بر سر دارد و دو نفر او را همراهی می‌کنند که یکی از آن‌ها وزیر شاه (به نام شوترورو) است. در مقابل شاه سه نوازنده با دو ساز چنگ و یک دف در حرکت هستند. در زیر نوازندگان، تصویر یک شکارچی و یک بز کوهی وجود دارد. در زیر شکارچی سه کاهن ایستاده‌اند و دو گاو نر و یک بز کوهی را هدایت می‌کنند. پیش از این، سه قوچ قربانی شده‌اند که سر آن‌ها از بدن جدا شده است. یک سنگ نوشته 24 سطری، افراد حاضر را با خط عیلامی نام برده که قسمتی از آن به این شرح است: «من هانی پسر تاهی هی حاکم آیاپیر هستم. من مجسمه‌ام را در اینجا برپا داشته‌ام پس از آنکه رب‌النوع سراپا مسلح تیروتور خدای منطقه سیل هیته حمایتش را بر من ارزانی کرده بود».

سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-یک

سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-یک3

سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-یک5

* نقش برجسته شماره دو: دومین نقش برجسته بر روی تخته سنگی مثلثی قرار دارد و باز هم صحنه مراسم مذهبی قربانی کردن را نشان می‌دهد. در این نقش برجسته، فردی در میان تصویر وجود دارد که دستان خود را به حالت نیایش جلوی صورت خود گرفته است. لباس او برخلاف معمول عیلامی‌ها، تا زانوی اوست در حالی که در اکثر موارد، لباس عیلامی‌ها تا قوزک پا می‌رسد. در جلوی صورت این شخص صحنه قربانی کردن حجاری شده است و مردی گاو نری را از پشت بر زمین زده است و چند قربانی دیگر نیز روی زمین قرار دارند. در سمت چپ نیز 4 مرد با احترام دنبال شخصیت وسط تصویر در حال حرکت هستند.

سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-دو6 سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-دو2

* نقش برجسته شماره سه: نقش برجسته شماره سه سنگ چهارگوش بزرگی به ارتفاع 280 سانتی‌متر است که در هر 4 سمت آن تصاویری حجاری شده است. مضمون این سنگ‌نگاره حمل مجسمه یکی از خدایان عیلامی، بر دوش چهار مرد است و شاه با عده زیادی از همراهان، آن‌ها را دنبال می‌کند. مجسمه این خدا بر روی تختی به صورت ایستاده قرار دارد و دستان خود را به کمر زده و لباسی بلند بر تن دارد. در پشت مجسمه، 67 نفر در چهار صف قرار دارند و دو نفر اول در بالا که با قد بلندتری نشان داده شده‌اند، افراد مهمی می‌باشند. در قسمت غربی سنگ، 4 صف دیگر قرار دارد و 49 نفر دیگر دنباله‌روی صف‌های جبهه جنوبی هستند. در جبهه شمالی، 45 نفر دنباله‌روی شخصی هستند که دست بر سینه ایستاده است. در قسمت شرقی نیز صحنه قربانی دیده می‌شود و 36 غزال و 3 گاو بزرگ به سمت راست در حرکت می‌باشند. 7 مرد کوچک دیگر نیز دیده می‌شوند و از آنجا که برهنه می‌باشند، احتمال داده می‌شود اسیران جنگی باشند. در گوشه دیگر شمالی، 9 نفر دیگر به سوی شاه می‌روند. در شمال سنگ اصلی، سنگ دیگری افتاده که احتمال می‌رود قربانگاه بوده باشد.

سنگ-نگاره-کول-فرح11--شماره-سه سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-سه سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-سه3

* نقش برجسته شماره چهار: این نقش برجسته بسیار شبیه نقوش حجاری شده در تخت جمشید است اما از نظر زمانی بسیار قدیمی‌تر از نقوش تخت جمشید می‌باشد از این رو آن را مادر نقوش زیبای درگاه‌های کاخ صد ستون و پلکان آپادانا می‌دانند. در بالای این نقش برجسته، شاه با ردای بلند بر تخت نشسته است و در مقابل او یک میز هدایا قرار دارد. پشت سر او نیز سه نفر ایستاده‌اند. دو میز دیگر نیز پیش رویِ شاه قرار دارند. در پایین این تصویر، افرادی در چهار ردیف دیده می‌شوند که یک دست خود را به جلو دراز کرده و دست دیگر را در برابر صورت خود به عنوان احترام گرفته‌اند. در طرفین این نقش افرادی در حال تقدیم هدایا هستند.

سنگ-نگاره-کول-فرح21- شماره چهار

سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-چهار

* نقش برجسته شماره پنج: در نقش برجسته شماره پنج یک فرد عیلامی در حال اجرای مراسم مذهبی است. این نقش از نظر طرز قرار گرفتن دست‌ها و فاصله پاها، همانند نقش شماره دو است. در مقابل فرد عیلامی یک آتشدان و حیوانات قربانی شده (که به صورت وارونه حجاری شده‌اند) دیده می‌شود.

سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-پنج

* نقش برجسته شماره شش: این نقش برجسته مانند نقش شماره سه، مربوط به حمل مجسمه یکی از خدایان عیلامی است. در این تصویر چهار نفر که کلاه بر سر دارند، در حال بلند کردن مجسمه می‌باشند.

سنگ-نگاره-کول-فرح--شماره-شش2

کول فرح از دو واژه «کول» به معنای دره و «فَرَح» به معنی شادی و خوشحالی تشکیل شده است. دره‌ها عموماً نقاطی عمیق و بسته می‌باشند، اما این دره برخلاف معمول، روح‌افزا و دلباز است از این رو به این نام معروف شده است.

*تنگ دره‌ای است که بیش از اندازه طبیعی ژرف و باریک باشد. دیواره‌های تنگ اغلب قائم و فوق‌العاده پرشیب است

سنگ-نگاره-کول-فرح17

آرامگاه شیخ احمد جامی

آرامگاه شیخ احمد جامی یکی از جاذبه‌های گردشگری استان خراسان رضوی است که در حاشیه شمال غربی شهرستان تربت جام در کنار مقبره و مسجد خواجه عزیزالله در محله‌ای که سعدآباد خوانده می‌شود، قرار دارد.

این بقعه در واقع یک مجموعه است که از بخش‌های مختلفی چون مقبره شیخ احمد، ایوان، گنبدخانه، مسجد کرمانی، گنبد سفید، مسجد عتیق، مدرسه امیر جلال‌الدین فیروزشاهی و مسجد جامع نو تشکیل شده است. البته الحاقات دیگری در این مجموعه وجود دارد که در دوره‌های مختلف به وجود آمده‌اند مانند آب‌انبار، مسجد زیرزمینی و قبور مجاور مزار.

در قسمت شرقی مجموعه، ورودی واقع شده و به گونه‌ایست که نظر انسان را به خود جلب می‌کند. معماری این بخش شامل پیش‌طاق ورودی، آستانه درگاه با درِ چوبی و طاق‌های دو اشکوبه به طرفین است. درِ چوبی قدیمی مجموعه آراسته به کتیبه‌های کوفی است که به دلیل محو شدن بیشتر قسمت‌های آن، قابل خواندن نیست اما ظاهر آن نشان از قدمت این اثر دارد.

به طور کلی، ورودی از قسمت‌های قدیمی مجموعه به شمار رفته و مربوط به قرن هشتم هجری قمری می‌باشد.

بخش ورودی مجموعه آرامگاه که از خشت ساخته شده، در ابتدا هیچ‌گونه تزئیناتی را شامل نمی‌شده است و در دوره ایلخانی نمای مجموعه با گچ سفید شده و در دوره‌های بعد با استفاده از گچبری‌های زیبا و استفاده از رنگ قرمز، ورودی مجموعه را آراسته‌اند.

آنچه که از همه بیشتر در محوطه جلب نظر می‌کند، مرقد شیخ احمد است که نزدیک به ایوان مرتفع مزار در فضای باز به صورت باشکوهی قرار دارد. آرامگاه با مصالح آجر و گچ و به شیوه‌ای خاص از سطح محوطه بالا آمده است. مزار دارای دو سنگ به صورت افراشته است که اولی لوح اصلی است که بالای سر قرار گرفته و دارای تزئیناتی همچون گل، برگ و آرایه‌های گیاهی است و دومی در پایین مزار است که در طرفین آراسته به کتیبه است. از درون سنگ قبر شیخ، درخت کهنسالی به صورت خودرو با شاخه‌های فراوان روییده است. با این که ریشه‌های درخت در حال تخریب گور هستند اما نوادگان شیخ می‌گویند از احمد جامی روایتی دارند که هیچ‌گاه این درخت را قطع نکنند. زائرین تربت شیخ نیز اعتقاد خاصی به این درخت دارند. درخت رمز زندگی، باروری، فناناپذیری، واقعیت مطلق و سرچشمه آب حیات است. درخت تمثیلی است از تمرکز (ناف جهان) از این رو اعتقاد رویش درخت بر این مزار کنایه از جاودانگی یاد و خاطره شخصیت مدفون می‌باشد. درباره این نوع درخت پسته که بومی تربت جام می‌باشد اعتقاد بر این است که بر سر مقابر و مزارهای آزادگان مسلمان ایرانی و اکابر (بزرگان) می‌روید. همچنین مردم نواحی شرق خراسان در مورد درختان روییده بر مزارها بر این باورند که آن‌ها از ناف دفن‌شدگان روییده‌اند. محجری از سنگ مرمر اطراف مزار را محصور نموده و18 پایه از سنگ مرمر سیاه در بین آن، زیبایی خاصی به محجر داده است. بر اطراف این قسمت در طول اعصار و قرون، دست‌نوشته‌ها و یادگاری‌هایی از مسافران و زائران مطاف اهل دل بر جای مانده است.

جامی 7

جامی 8

ایوان باشکوه مزار با ارتفاع تقریبی 27 متر، از دیدگاه هنری و تزئینات، برای هر بیننده‌ای تحسین برانگیز است. این بخش در برابر گنبدخانه به عنوان نقطه مرکزی این مکان قرار گرفته و از صلابت خاصی برخوردار است. گویا در گذشته معماری ایوان مشهور به «طاق درب» بوده است.

ارتفاع پلان حاکی از آن است که شالوده اصلی ایوان، در نیمه اول قرن هشتم هجری قمری و با اصول شیوه آذری به صورت سایر ایوان‌های این دوره اندکی متمایز ساخته شده و در سال 720 هجری قمری به اتمام رسیده است. برخی از باستان‌شناسان، طرح و نقشه اصلی ایوان را مشابه با سردرهای مساجد دوره ایلخانی می‌دانند که دو مناره بر فراز آن قرار دارد و در نخستین نگاه معماری، این ایوان تداعی‌کننده مساجد جامع یزد و اشترجان است. به دلیل این که طرح بنا از معماری متداول دوره ایلخانی تبعیت نکرده است، ارتفاع سردر چند متر پایین‌تر از اندازه رایج با شیوه معماری دوران ایلخانی ساخته شده و به جای دو مناره مرتفع، دو گلدسته کوتاه قرار گرفته است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، هسته اصلی ایوان از خشت و گِل که از اصلی‌ترین مصالح دوره ایلخانی است، ساخته شده است. بانی این ایوان رفیع، شمس‌الدین مطهر بن شهاب‌الدین اسمعیل بن قطب‌الدین محمد بن شمس‌الدین مطهر بن احمد جامی بوده است.

ایوان در طول دوره خود، تغییرات اندکی را در بخش تزئینات متحمل شده است. اِزاره‌ها از کاشی‌های کوچک رنگی به صورت خشت‌های شش‌گوش و مثلث به اشکال متنوع استفاده شده است. در کنار پِی‌ها و کف‌ها، کاشی معرق به رنگ‌های لاجوردی، سفید و نقره‌ای استفاده شده که مربوط به دوره تیموری می‌باشد. کاشی‌های معرق که تمام نمای ایوان (از اسپر و پیشانی تا زیر قوس) را فراگرفته و با نقوش هندسی، حیوانی، گیاهی و کتیبه‌های ثلث به رنگ‌های سفید، آبی، فیروزه‌ای، لاجوردی، سبز روشن و قهوه‌ای پوشش داده شده است، متعلق به دوره صفویه می‌باشد.

از دیگر تزئینات موجود در ایوان، نقش دو اژدها در مقابل هم است که در لچکی سردرِ ایوان این مجموعه دیده می‌شود و در انتهای دو اسلیمی پیچ‌دار، با دهانی گشوده قرار گرفته‌اند. لازم به ذکر است که نقش اژدها در دوره مغول به مفهوم چینی و بودایی خویش، بیشترین نفوذ را در تزئینات داشته است.

کتیبه‌ها در ایوان به خط ثلث ترکیبی و تزئینی و با دانگ جلی نوشته شده که سوره الملک بر آن نقش بسته است.

در طرفین ایوان، دو محراب کوچک ایجاد شده که محراب سمت راست با گچبری‌های زیبا تزئین یافته و یادگار دوره ایلخانی است. محراب سمت چپ فاقد گچکاری بوده و مصالح نمای آن از بین رفته است.

در سال 633 هجری قمری (در ابتدای ظهور شیوه آذری)، بر روی شالوده‌های خانقاهی که خود شیخ ساخته بود، گنبدخانه ایجاد شد. این بنا که در امتداد ایوان و در منتهی‌الیه طولی فضای داخلی آن قرار دارد، در گذشته به صورت منفرد بوده اما امروزه از چهار طرف محاصره شده و نمایی به بیرون ندارد. ساختار گنبدخانه شامل چهار سه کنج، دو اتاق کوچک و چهار طاق‌نمای هشت‌ضلعی است و دارای سه ورودی از شمال، جنوب و شرق می‌باشد.

ساخت بنای گنبدخانه ابتدا توسط ملک رکن‌الدین کرت انجام می‌گیرد اما مدتی بعد به صورت نیمه تمام رها می‌شود تا این که در زمان ابوالحسن محمد کرت، ساخت این بنا مجدد ادامه می‌یابد. مصالحی که در ساخت گنبدخانه استفاده شده، از خشت بوده اما مهم‌ترین مصالح، در قسمت کاشی‌کاری استفاده شده که روی دیوارها نقش بسته است. همچنین جنس اِزاره‌ها از ملات گچ و خاک سفت می‌باشد.

با این که تزئینات داخل گنبدخانه، دارای کاشی‌کاری‌های نفیسی بوده، اما این نمونه‌ها کاملاً در گنبدخانه از بین رفته و با پوشش‌های گچی پوشیده شده است. بر روی پوشش گچی نیز خطوط فراوانی به عنوان یادگاری نوشته شده است.

در دیوار جنوبی گنبدخانه، در دو دایره سوره اخلاص به قلم زیبای ثلث به روش بدیعی رسم شده است. دایره مزبور شامل یک هشت‌ضلعی است و نقش ستاره ایرانی در میان آن ایجاد گردیده است. از دیگر تزئینات بنای گنبدخانه، شمسه‌هایی است که به صورت منفرد در قاب‌های چهارضلعی و با فرم نقش‌های پرکننده قرار گرفته‌اند. در حاشیه عمودی این عناصر تزئینی، نقوش هندسی لوزی شکل پدید آمده که این اشکال بر روی هم قرار گرفته و با رنگ‌های متنوع، جلوه خاصی به گنبد داده است. از دیگر نقاشی‌های گنبدخانه، نقش گلدانی پر از گل است که بر بالای آن نقش محرابی شکل ایجاده شده و در میان قابی مربعی مشاهده می‌شود. بر روی این قاب تعدادی دست‌نوشته و یادگاری در نقاطی که نقاشی نشده، نوشته شده است. بخش دیگر تزئینات گنبدخانه، به رسمی‌بندی سقف اختصاص دارد که نمای میانی از یک ستاره کوچک شروع شده و اطراف آن نیز ستار‌ه‌های شش‌ضلعی به صورت برجسته ایجاد گردیده است.

اگرچه در دوره‌های مختلف در تزئینات بنای گنبدخانه تغییراتی ایجاد شد اما در ساختار آن تا عصر حاضر هیچ تغییری مشاهده نشده است.

در ضلع شمال غربی گنبدخانه، مسجدی واقع شده که به «گنبد سفید» معروف است و از آن به نام‌هایی چون «مسجد رواق» یا «مسجد سردر» یاد شده است. این بنا در سال 633 هجری قمری توسط سلطان سنجر سلجوقی ساخته و در سال 703 هجری قمری توسط ملک غیاث‌الدین محمد کرت با اضافاتی توسعه داده شد.

درگاه ورودی گنبد سفید در مجاورت گنبدخانه قرار دارد. زیر بنای داخلی بنا به طور تقریبی، 64 متر را دربر گرفته و شامل دو شاه‌نشین است که هر دو با مقرنس‌کاری منحصر به فرد، خودنمایی می‌کنند. مصالح مورد استفاده برای ساخت گنبد سفید، خشت و آجر و برای ایجاد مقرنس‌ها نیز از گچ سفید به نحو مطلوبی استفاده شده است. در نمای مسجد از کاشی‌ با تلفیق آجر که نمایی هندسی دارد، استفاده شده است. همچنین در نمای گنبد سفید، آجرهای لعاب‌دار کار شده که در میان نمای آجری خودنمایی می‌کند. کف مسجد با آجرهای 25×25 سانتی‌متر پوشانده شده است.

در مسجد گنبد سفید، قبر ملک غیاث‌الدین محمد کرت و نیز آرامگاه شیخ شهاب‌الدین اسماعیل واقع شده است.

در ضلع جنوب گنبدخانه، فضایی وجود دارد که به نام «مسجد عتیق» خوانده می‌شود و احتمال داده می‌شود که در گذشت مسجد جامع بوده باشد. فضای معماری مسجد 484 مترمربع بوده و شامل شبستان با جرزهای آجری است که مشتمل بر 5 رواق است.

استفاده از آجر که از خصوصیات شیوه آذری است، در این بنا به وفور مشاهده می‌شود به طوری که در این بنا در نماهای داخل نیز بافت آجر نمایان است. در ساخت کتیبه‌ها نیز از گچ استفاده شده به طوری که نمای آن با تزئینات فراوان آغشته شده است. از مصالح دیگر که در ساخت این مسجد به کار رفته، می‌توان به کاشی‌های رنگی اشاره کرد که بیشتر در زیر طاق‌ها استفاده شده است.

از باشکوه‌ترین فضاها در مجموعه شیخ احمد جامی، «مسجد کرمانی» می‌باشد که نام خود را از سازنده بنا گرفته است. این مسجد که در ضلع جنوب شرقی مجموعه (سمت چپ ایوان) واقع شده، شاهکاری به یاد ماندنی در هنر معماری دوره اسلامی به شمار می‌رود. این بنا به طور کلی شامل شاه‌نشین‌هایی در میان هر ضلع بنا، چهار فضای کوچک به عنوان چله‌خانه در جرز قطور آن و محل‌هایی برای عبادت انفرادی و اعتکاف در اضلاع شرقی و غربی می‌باشد.

در ورودی مسجد کرمانی، ایوانچه‌ای دیده می‌شود که پوشش آن با مقرنس آراسته و سطح مقرنس‌ها با نقاشی‌هایی به اشکال گل و بوته بسیار ظریف و هنرمندانه پوشیده شده است. در ورودی مسجد، درِ چوبی با قدمت معاصر قرار داده شده است.

در قسمت فوقانی سطوح دیواره‌های این مسجد، کتیبه‌ای به قلم ثلث مزین به سوره «یس» دیده می‌شود. سقف مسجد را گنبدی بزرگ به صورت روزنه‌دار پوشانده تا سقف نمای زیبایی به خود بگیرد.

وجود عناصر تزئینی در مسجد، حکایت از این دارد که مسجد مربوط به نیمه دوم سده هشتم می‌باشد. همچنین گلبک که در خصوص قیام مردم هرات علیه فخرالدین بررسی‌های انجام داده، به ساخت مسجد در این دوره اشاره نموده است.

جامی 1

جامی 2

جامی 3

جامی 4

جامی 5

جامی 6

*لازم به ذکر است که شیخ احمد جامی (یا جام) که نام کامل وی احمد ابن ابوالحسن جامی نامقی ترشیزی می‌باشد، از عارفان، شعرا و موسیقی‌دانان مشهور قرن پنجم و ششم هجری قمری بوده است.

وی در سال 440 هجری قمری در روستای نامق از توابع ترشیز (کاشمر فعلی) به دنیا آمد و در سن 95 سالگی در تربت جام درگذشت. شیخ احمد در سن 22 سالگی دچار تحول روحی شده و به عرفان روی می‌آورد. وی در این دوران از مردم کناره گرفته و 18 سال در ارتفاعات نامق و کوهستان بزد، گوشه عزلت اختیار می‌کند و به مطالعه قرآن و تفاسیر و تحقیق در حال عرفا می‌پردازد تا این که به خدمت حضرت خضر(ع) مشرف می‌شود. ایشان در سن 40 سالگی به تعلیم، ارشاد، گفتار و نگارش رساله و کتاب مشغول می‌شود و در سفرهایی که به نقاط مختلف می‌رود، در میان طبقات مردم از جمله برخی حکمرانان و زمامداران سیاسی نفوذ بدست آورده و مردمان گرد او جمع می‌شوند.

جامی

ساحل دریای عمان

سواحل زیبای دریای عمان مهم‌ترین جاذبه گردشگری شهرستان جاسک در استان هرمزگان به شمار می‌رود.

پهنه آبی دریای عمان یا به معنای صحیح‌تر؛ خلیج عمان، پیشروی آب اقیانوس هند به داخل خشکی در جنوب غربی آسیا است که در شمال غربی دریای عرب و اقیانوس هند و شرق تنگه هرمز و خلیج فارس و میان کشورهای ایران، عمان و پاکستان قرار دارد. این خلیج در حقیقت، از سه سمت به خشکی و از یک سو به دریای آزاد (اقیانوس هند) مرتبط است. این حوضه کوچک اقیانوسی، باقیمانده یک اقیانوس وسیع قدیمی به نام «نِئو تِتیس» است که به علت برخورد ورقه عربی به اوراسیا، کوچک شده است. مساحت این دریای تاریخی، 903 هزار کیلومتر مترمربع، حداکثر طول آن از شمال غربی تا جنوب شرقی، 950 کیلومتر و حداکثر عرض آن از شمال شرقی به جنوب غربی، حدود 340 کیلومتر می‌باشد. اگرچه عرض دریای عمان از عرض آب‌های خلیج فارس کمتر است اما در مقابل، عمق آن از خلیج فارس بیشتر است و هرچه به سوی غرب پیش رویم، عمق آن به سرعت کم می‌شود. عمق دریای عمان در اطراف بندر چابهار (در استان سیستان و بلوچستان) حدود 3398 متر و در نزدیکی تنگه هرمز به 73 متر می‌رسد. آب دریای عمان تا حدودی شور است و شوری آن به طور متوسط 37 در هزار می‌باشد. طول ساحل ایران در امتداد دریای عمان، از خلیج گواتر تا بندرعباس، 784 کیلومتر است و این مسافت، نیمی از کناره‌های جنوبی ایران را تشکیل می‌دهد.

از شمال دریای عمان، مدار رأس السرطان عبور می‌کند از این رو این خلیج، در منطقه گرم کره زمین واقع شده است. حداکثر درجه حرارت سطح آب در مرداد ماه 33 درجه و در دی ماه حداقل 19.8 درجه سانتی‌گراد است.

در حاشیه این دریای تاریخی، شهرهای مهمی چون بندر چابهار و جاسک (در ایران) و مَسقَط و صحار (در عمان) واقع شده‌اند. در واقع بندر چابهار در استان سیستان و بلوچستان، نزدیک‌ترین و آسان‌ترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آب‌های آزاد است.

نام دریای عمان پیش از اسلام به درستی روشن نیست. به نقل از هرودوت (512 پیش از میلاد)، نخستین بار ناوگان داریوش بزرگ به دریاسالاری اِسکیلاس یونانی، از رود سند وارد دریای اریتره (دریای احمر و بحر عمان و خلیج فارس) شد و سواحل مُکران* و عربستان ]عمان[ را بازدید کرد. در قرن چهارم هجری قمری، دریای عمان جزو دریای اعظم به شمار می‌آمد و هر بخشی از دریای اعظم به نام ناحیه یا شهری که در کنار آن قرار داشت، خوانده می‌شد مانند دریای پارس، دریای بصره و دریای عمان. ظاهراً به لحاظ رونق بازرگانیِ بندر و شهر عمان در دوره اسلامی، بحر عمان نیز اهمیت یافت زیرا در آن دوره بندر و شهر عمان، بارکده جهان به شمار می‌آمد و ظاهراً با بندر تیز در خلیج فارس ارتباط دائمی داشته است. بازرگانان آن ثروتمندترین تجار شهرها بودند و از مغرب و مشرق و جنوب و شمال، کشتی‌ها به آنجا می‌آمدند. در جنوب این بندر، دریای سبز یا بحر اخضر یا خلیج اخضر که امروز کمابیش مطابق با دریای عربستان است، قرار داشت.

در زمان‌هایی، دریای عمان و دریای پارس (خلیج فارس) را یکی می‌دانستند و سواحل جنوب شرقی ایران، بحر مُکران و بحر کرمان خوانده می‌شد. بحر کرمان از مشرق به بحر مکران پیوسته بود و از مغرب از جزیره کیش فراتر می‌رفت و قسمتی از بحر فارس را نیز دربر می‌گرفت. بحر مکران از مشرق به بحر سند و از مغرب به بحر کرمان پیوسته بود. ظاهراً گاهی قسمت جنوبی این دو دریا را بحر عمان می‌خواندند. بارکده کرمان در بحر کرمان، هرموز (یا هرمز) و بارکده مکران در دریای مکران، بندر تیز بود. از مطالب کتاب افضل‌الدین کرمانی چنین برمی‌آید که در آن دوره (پیش از حمله مغول)، بندر تیز؛ بارکده مکران، بندر بین قاره‌ای محسوب می‌شد و با مصر، حبشه و زَنج (زنگبار) در افریقا و با هند و سند در آسیای مرکزی و با کشورهای عربی مانند عمان و بحرین در خاورمیانه، مناسبات تجاری داشته است. در این دوره از مکران محصولاتی چون فانید (= شکر) و قند صادر می‌شد و مُشک، عنبر، پارچه‌های مخملی لطیف و محصولات دیگر در تیز داد و ستد می‌شد.

دریای عمان به لحاظ آن که بخشی از راه مواصلاتی خلیج فارس و مناطق نفت‌خیز آن با اقیانوس هند، شرق دور، افریقای شرقی، دریای مدیترانه و اروپا به شمار می‌رود، از نظر اقتصادی و سوق‌الجیشی اهمیت بسیار دارد. طبق مقررات قانون نفت مصوب مرداد 1336 خورشیدی، فلات قاره ایران در دریای عمان نیز مانند خلیج فارس، تابع مقررات قانون نفت ایران شد. شرکت شیلات ایران در سواحل شمالی دریای عمان دارای تأسیساتی می‌باشد.

در نتیجه مطالعات باستان‌شناسی در کرانه‌های جنوبی شهرستان‌های چابهار، جاسک و میناب که در ارتفاع کمتر از 200 متر قرار دارند، در شمال غربی شبه جزیره کنارک و کرانه رودی در جنوب روستای سَدَیج (حدود 100 کیلومتری شمال شرقی شهر جاسک) و در 10 کیلومتری جنوب شرقی روستای کوهستک (حدود 48 کیلومتری جنوب شهر میناب)، آثار باستانی ماقبل تاریخ یافت شد. آثار مکشوفه در سدیج متعلق به 6500 تا 7500 سال پیش از میلاد و در کنارک متعلق به دوره دیرینه سنگی میانه یا عصر حجر قدیم وسطی است.

*سرزمین مُکران، نام ناحیه اصیل آریایی‌نشین در جنوب شرقی ایران زمین می‌باشد که دارای اقوامی دلاور و جنگجو با قدمتی بیش از 3000 سال می‌باشد. نام این منطقه که امروزه بلوچستان خوانده می‌شود، در سنگ‌نبشته‌های داریوش بزرگ هخامنشی بر بیستون و تخت جمشید در سده ششم پیش از میلاد مسیح، «مکا» یا «مُکران» نوشته شده و از آن به عنوان استان چهاردهم فرمانروایی هخامنشی نام برده شده است.

کتیبه داریوش بزرگ در نقش رستم: «به خواست اهورامزدا این است شهرهایی که من جدا از پارس متعلق به ایران کردم. بر آنان حکمرانی کردم. آنچه از طرف من به آنان گفته شد آن را کردند. قانون من است که آنان را نگه داشت: ماد- خوزستان- پارت- هرات- بلخ- سغد- خوارزم- زرنگ- رخج- ث ت گوش- گندار- هند- سکائی‌های هوم نوش- سکائی‌های تیز خود- بابل- آشور- عربستان- مصر- ارمنستان- کپد و کیه- سارد- یونان- سکائی‌های ماورای دریا- سکودر- یونانی‌های سپر روی سر- لیبی‌ها- حبشی‌ها- اهالی مک- کارائی‌ها»

بلوچ‌ها در طول تاریخ از دیدگاه زبان و نژاد، تشکیل‌دهنده بخش اصلی پیکره ایران بزرگ می‌باشند. حکیم فردوسی در اثر جاودان خود؛ شاهنامه، بلوچ‌ها را بخشی از ارتش کیخسرو عنوان کرده است.

سواحل-دریای-عمان4(1)

سواحل-دریای-عمان5(1)

سواحل-دریای-عمان9(1)

سواحل-دریای-عمان10(1)

سواحل-دریای-عمان11

سواحل-دریای-عمان12